سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • + رهبر انقلاب افزودند: سردمداران آمریکا و غیر آمریکا مدام از مخالفت مردم ایران با نظام و اسلام دم میزنند، آنها ظاهرا ملت ایران را جزو مردم ایران نمی دانند و یک موجود موهوم را، مردم ایران تصور میکنند، اما مردم، همین هایی هستند که در چند روز اخیر، حماسه آفریدند و نشان دادند که دشمن دروغ میگوید و مغرضانه قضاوت میکند.

 
داستانی از عدالت علی (علیه السلام) مشاهده در قالب PDF چاپ فرستادن به ایمیل
نوشته شده توسط mahdi   
چهارشنبه, 04 آبان 1390 ساعت 05:59

خالد بن ولید از سرداران نیرومند قریش بود. او در سال هفتم هجرت از مکه به مدینه مهاجرت کرد وبه مسلمانان پیوست. ولى پیش از آنکه به آیین توحید بگرود کرارا در نبرد هایى که از طرف قریش براى برانداختن حکومت نو بنیاد اسلام برپا مى ‏شد شرکت مى ‏کرد. هم او بود که در نبرد احد بر مسلمانان شبیخون زد و از پشت‏ سر آنان وارد میدان نبرد شد و مجاهدان اسلام را مورد حمله قرار داد. این مرد پس از اسلام نیز عداوت و دشمنى حضرت على - علیه السلام را فراموش نکرد و بر قدرت بازوان و شجاعت‏ بى نظیر امام رشک مى ‏برد.
پس از درگذشت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ، به دستور خلیفه وقت تصمیم بر قتل حضرت على - علیه السلام گرفت ولى به عللى موفق نشد. (3)

احمد بن حنبل در مسند خود مى ‏نویسد
پیامبر اکرم حضرت على را در راس گروهى که در میان آنان خالد نیز بود به یمن اعزام کرد. ارتش اسلام در نقطه ‏اى از یمن با قبیله بنى زید به نبرد پرداخت و بر دشمن پیروز شد و غنایمى به دست آورد. روش امام - علیه السلام در تقسیم غنایم مورد رضایت ‏خالد واقع نشد و براى ایجاد سوء تفاهم میان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم وحضرت على - علیه السلام نامه اى به رسول خدا نوشت و آن را به بریده سپرد تا هرچه زودتر به حضور پیامبر برساند.
بریده مى ‏گوید : من با سرعت‏ خود را به مدینه رسانیدم و نامه را تسلیم پیامبر کردم. آن حضرت نامه را به یکى از یاران خود داد تا براى او بخواند. چون قرائت نامه به پایان رسید ، ناگهان دیدم که آثار خشم در چهره پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ظاهر شد.
بریده مى ‏گوید : از آوردن چنین نامه اى سخت پشیمان شدم و براى تبرئه خود گفتم که به فرمان خالد به چنین کارى اقدام کرده ‏ام ومرا چاره اى جز پیروى از فرمان مقام بالاتر نبود.
او مى ‏گوید : پس از خاتمه کلام من لحظاتى سکوت بر مجلس حکومت کرد.
ناگهان پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم سکوت را شکست و فرمود :
درباره على بدگویى مکنید : «فانه منی و انا منه و هو ولیکم بعدی‏»
او از من و من از او هستم و او زمامدار شما پس از من است.

بریده مى ‏گوید : من از کرده خود سخت نادم شدم و از محضر رسول خدا درخواست کردم که در حق من استغفار کند.
پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود تا على نیاید و به چنین کارى رضا ندهد هرگز در حق تو طلب آمرزش نخواهم کرد. ناگهان حضرت على - علیه السلام رسید و من از او درخواست کردم که از پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم خواهش کند که در باره من طلب آمرزش کند. (4)
این رویداد سبب شد که بریده دوستى خود را با خالد قطع کند و دست ارادت و اخلاص به سوى حضرت على - علیه السلام دراز کند تا آنجا که پس از درگذشت پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم ، وى با ابوبکر بیعت نکرد و یکى از آن دوازده نفرى بود که ابوبکر را در این مورد استیضاح کرد و او را به رسمیت نشناخت. (5)


نظر()

 مطالب...   


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ